حاجب شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۴۳: بسته زلف چو زنجیر تو بس شیر نر است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بسته زلف چو زنجیر تو بس شیر نر است خسته چشم تو بس آهوی دشت تتراست ابرویت سخت کمان است بر و مژگان بر پیش این تیر و کمان سینه عالم سپر است درج یاقوت لب لعل تو ای در سمین هست درجی که در او درج دو رشته کمر است زاده هفت آب و چار امی نی نی از انک امهاتند تو را دختر و آبا پسر است سه موالید نواده تو از آنند یقین زاده هر پسر و دختر فرخ سیر است غیر بتگر که بود مادر، بت یا پدرش توئی آن بت که هنر مادر و علمت پدر است هر شجر را ثمری باید اگر نه حطب است شخص بی علم و هنر چون شجر بی ثمر است از قدم شمس و قمر این سفری آن حضری است بنگر این شمس و قمر وش به زمین نوسفر است سرور آنست سر افراخته بر در نایند درگهت سجده گه اینهمه بی پا و سر است علم صلح برافراشته با پرچم عدل سایه اش تا، به ابد بر سر هر خشک و تر است بی هنر را تو مدان کامل و فرزانه و راد «حاجب » واجب ما مایل اهل هنر است حاجب شیرازی