حاجب شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۲۹: ز چشم ساقی و تاب شراب و بانگ رباب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز چشم ساقی و تاب شراب و بانگ رباب به روز و شب همه افتاده ایم مست و خراب رفیق صادق و یار موافق ار نبود رفیق رطل شرابست و یار غار کباب اگر رقیب گریزد ز کلک ما چه عجب پرد چگونه عزازیل پیش تیر شهاب سراب، آب نماید ز دور، و میدانیم که از سراب نشد هیچ تشنه ای سیراب ز ضعف پیری و جهل جهول و شدت فقر دگر، نه حال سؤال است و نی مجال جواب کنون که روز حساب است و حشر و نشر امم نمیروند چرا مرد و زن به راه حساب متاز، توسن ناز ای سوار گرم عنان که در گذشت تو را خون عاشقان زرکاب مشو به سنگدلی غره و به خویش مبال که هست شیشه مر از هوا به شکل حباب به کنج عزلت و گنج قناعتم خورسند به پیری است مرا، کر و فر عهد شباب حجاب وهم برانداز از میان «حاجب » که وهم عقل جهان را بود بزرگ حجاب حاجب شیرازی