ایرج میرزا
قطعه ها
شمارهٔ ۷۵ - مزاح با مقبل دیوان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
قنبل الدوله مقبل دیوان آن که نبُوَد مثال او شیطان قد او نیست جز چهار وجب نصف او گشته در زمین پنهان هیچ سروی به قامتش نرسد در زمانه به هیچ سروستان نبُوَد همچو قد او سروی نه به تهران و نه به تویسرکان در طفولیت او گذر می کرد یکشب از راه رشت زی زنجان این شنیدم که بچۀ گرگی کون او را درید با دندان لیک گویند زخم کیرست این زده او بچه گرگ را بهتان رفته تا در ادارۀ اوقاف کرده او کون خویش وقف جهان ای بسا خورده وقف مردم را حال از کون خود دهد تاوان در میان تمام مأکولات میل دارد بسی به بادنجان بیند ار عکس کیر در دریا دل به دریا زند بدون گمان خایه اش دانی از چه پاره شده بس زَدستند زیر او رندان ایرج میرزا