میرزا حبیب خراسانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۵۶: چه خوش بود که شبی در کنار من خسبی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه خوش بود که شبی در کنار من خسبی به بستر اندر، یکتای پیرهن خسبی بود چه پیرهن اندر میانه نیز حجاب به آنکه در بغل من چه پیرهن خسبی قدح بنوشی و سرمست گردی از می ناب چنانکه بی خبر از حال خویشتن خسبی گهی برقص چه شمشاد و نارون خیزی گهی به بزم چه نسرین و نسترن خسبی صبا ز شرم تو از گل سحر گلاب کشد شبی که مست تو در ساحت چمن خسبی ز برگ گل سزدت بستر، از سمن بالین بهر زمین تو سمن نو گل پرن خسبی تو چون بباغ درآئی، ز پا در آید سرو مگر بسایه شمشاد و نارون خسبی پریش سازی گیسو بروی یشم سرین چه یک چمن گل و یک باغ یاسمن خسبی عجب خیال محالی حبیب در سر داشت که با سرین سمین در دواج من خسبی میرزا حبیب خراسانی