میرزا حبیب خراسانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۰۶: ای دشمن جان من و ای خیره تن من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای دشمن جان من و ای خیره تن من ایمایه اندیشه و رنج و محن من ای یار دل آزار نه ای دشمن خونخوار کاینسان شده دشوار ز تو زیستن من ای خصم دل و دینم و همواره بکینم ای برده نگینم که توئی اهرمن من دنیا چو یکی گور زر اندود منقش من مرده پوسیده تو کهنه کفن من ای دیو زده چنگ بدامان دل من ای غول وطن ساخته در پیرهن من بیزارم از این مسکن ویرانه که باشد دیوی چو تو دیوانه و بدخو سکن من من پرفن و تزویرم لیکن بود اندک سوی فن و تزویر تو، تزویر و فن من یعقوبم و از فرقت یوسف شده اعمی گیتی است چه کنعان و تو بیت الحزن من موری که در افتد بلگن چاره ندارد من موریم افتاده، تو هستی لگن من میرزا حبیب خراسانی