میرزا حبیب خراسانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۹۲: جان و تن را بعشق سودا کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جان و تن را بعشق سودا کن ما و من را بعشق سودا کن زنده بی عشق مرده در کفنی این کفن را بعشق سودا کن جان چو یوسف بتن چو پیراهن پیرهن را بعشق سودا کن جان سلیمان و تن چو اهریمن اهرمن را بعشق سودا کن جان چو مور است و تن بسان لگن این لگن را بعشق سودا کن عشق چون بازو عقل چون زغن است این زغن را بعشق سودا کن عقل بر پای عشق چون رسن است این رسن را بعشق سودا کن عشق چون روح و عقل چون بدن است این بدن را بعشق سودا کن میرزا حبیب خراسانی