میرزا حبیب خراسانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۷۹: شبی که تنگ لبت را چو جان ببر گیرم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شبی که تنگ لبت را چو جان ببر گیرم چو جان نه بلکه زجان نیز تنگ تر گیرم ز فرق سر زنمت بوسه تا بحقه ناف هزار بار و دگر باره اش ز سر گیرم چه جام جان بلب آرم تهی کنم قالب پس آنکه از لب لعل تو کام برگیرم برم بموی میان و میان مویت دست چنانکه در برت از پای تا بسر گیرم بماند پای ز رفتار و دست از کردار بدین امید که دستیت در کمر گیرم تو رخ چه شمع برافروز تا چو پروانه منت بشعله رخسار بال و پر گیرم شب وصال ز بیم فراق می لرزد دل حبیب، ز حال دلش خبر گیرم میرزا حبیب خراسانی