میرزا حبیب خراسانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۱۹: میرود اندیشه عشق تو چون جان در تنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
میرود اندیشه عشق تو چون جان در تنم ای عجب ای جان جان یا من توئی یا تو منم روزنی افتاده از بام تو اندر کاخ من مینمائی گاهگاهی مهر چهر از روزنم چون فروبندی شود تاریک روزم همچو شب چون گشائی تیره شب گردد چو روز روشنم ای سحاب رحمت آبی ده بکشت مزرعم یا بسوز از شعله برقی گیاه و خرمنم دشمنی دور از تو دارد با همه نزدیکیم یا توئی یا من که بیرون نیست زین دو دشنم نی ز روی خوب تو هرگز نیاید دشمنی دشمن من نیست جز من، دشمن من خود منم یا چو دیوان بند نه، یا چون ملایک بال ده ای سلیمان چاره ای فرما، که من اهریمنم سخت تر شد زاهنم دل چون توئی داود وقت نرم تر از موم کن با دست قدرت آهنم میرزا حبیب خراسانی