میرزا حبیب خراسانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۰۳: بدستم افتد اگر باز زلف پر شکنش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بدستم افتد اگر باز زلف پر شکنش پریش تر کنم از کار و بار خویشتنش بخایم آن لب و دندان چون شکر چندان که جوی خون رود از لعل لب، چو چشم منش منش چگونه توانم که در بغل گیرم که تاب جامه ندارد ز نازکی بدنش چه گلشنی است پر از میوه لیک حیف که دست نمیرسد به به و سیب غارض و ذقنش چه باغ خرم سبزی است لیک نتوان چید گلی ز نسترن و غنچه ای ز یاسمنش اگر بنزد لبش، پسته لب بخنده گشاد غمین مشو که بیک سنگ خورد شد دهنش کدام باغ در اینشهر و این دیار حبیب چه او گلی و چو من بلبلی است در چمنش میرزا حبیب خراسانی