میرزا حبیب خراسانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۷۹: این همه آشوب و غوغا بر سر کوی تو چند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
این همه آشوب و غوغا بر سر کوی تو چند کشته ها بر روی هم در حسرت روی تو چند خانه ها ویرانه در سودای عشقت تا بکی عقلها دیوانه در زنجیر گیسوی تو چند خانه چندین مسلمان شد خراب از جور تو ای ستمگر کافری در زلف هندوی تو چند ای بسا سر از غم روی تو شد در پای دل فتنه جوئی در جهان از چشم جادوی تو چند این گره بگشا ز ابرو، در خم گیسو فکن تاب زلف پرشکن بر طاق ابروی تو چند جمع دلها از پریشانی بروی یکدگر چون شکنج افتاده در هر حلقه موی تو چند ای شکار افکن به خون غلتیده بسمل صد هزار ناتوان و نیمه جان از دست بازوی تو چند با تهی دستان بیدل در هوای سیم و زر سر گرانیها ز شاهین ترازوی تو چند میرزا حبیب خراسانی