میرزا حبیب خراسانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۳: گاهی سخن از عشق بگوئید بگوئید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گاهی سخن از عشق بگوئید بگوئید گه در ره توحید بپوئید بپوئید هر چند که این کام بجستن نشود رام چندانکه توان جست بجوئید بجوئید شمامه حال است که از باغ وصال است شمامه این باغ ببوئید ببوئید ای سبز گیاهان که همه خشک خزانید این فصل بهار است بروئید بروئید این دام ببرید و بر آن بام بپرید این خام بدرید و بدان کام بپوئید ای زنده تن و مرده دلان چند خموشید بر سوک دل مرده بموئید بموئید با آب از این جامه پلیدی نتوان شست با آتش سوزانش بشوئید بشوئید لیلید و نهارید و خزانید و بهارید بر قید و شرارید و سفالید و سبوئید آئینه جانید و همه راز نهانید یک رویه عیانید و چو آئینه دو روئید هم در کف قهرید و هم اندر سر مهرید هم در دل بحرید و هم اندر لب جوئید رنجور و طبیبید و نه جانید و نه جسمید سرید و ضمیرید نه روئید و نه موئید این شعر حبیب است مگر نافه طیب است بر لحن غریب است بگوئید بگوئید میرزا حبیب خراسانی