میرزا حبیب خراسانی
غزل ها
شمارهٔ ۵۸: از داغ غمت هر که دلش سوختنی نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از داغ غمت هر که دلش سوختنی نیست از شمع رخت محفلش افروختنی نیست گرد آمده از نیستی این مزرعه را برگ ای برق! مزن! خرمن ما سوختنی نیست در طوف حریمش ز فنا جامهٔ احرام کردیم که این جامه به تن دوختنی نیست یک دانهٔ اشک است روان بر رخ زرین سیم و زر ما شکر که اندوختنی نیست در مدرسه آموخته ای گر چه بسی علم در میکده علمی ست که آموختنی نیست خود را چه فروشی به دگر کس به خود، ای دل! بفروش اگر چند که بفروختنی نیست گویند که در خانهٔ دل هست چراغی افروخته کاندر حرم افروختنی نیست میرزا حبیب خراسانی