میرزا حبیب خراسانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۶: نیمه رفت از شب اکنون هیچکس بیدار نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نیمه رفت از شب اکنون هیچکس بیدار نیست فرصتی بهتر مرا زین نیمه از دیدار نیست گفت سیاحی که من دیدم همه روی زمین گوشه امنی بجز در خانه خمار نیست گردیاری هست ویران است غیر از کوی یار ورنه در دار جهان دیدم یکی دیار نیست حائل و دیوار بسیار است اندر شهر تن لیک در شهر دل و جان حائل و دیوار نیست در فنای خویشتن کسرا نمی باید دلیل خانه را اندر خرابی حاجت معمار نیست دل بدر بردن ز دست دوست بس مشکل بود لیک جان دادن بپای او بسی دشوار نیست دیدم اندر دیر و مسجد صحبت شیخ و کشیش جز متاع خود فروشی بر سر بازار نیست پیر میخوران همه رفتار و گفتارش یکی است گر موافق شیخ را کردار با گفتار نیست میرزا حبیب خراسانی