وفایی مهابادی
غزل ها
شمارهٔ ۲۹: به راه دوست کسی سر نهد سبک بار است - اسیر دام محبت مگو گرفتار است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به راه دوست کسی سر نهد سبک بار است اسیر دام محبت مگو گرفتار است سرم به افسر دارا فرو نمی آید که افسر سر من خاک مقدم یار است به هیچ روی ز من وا نمی شود غم دوست به دور نقطه تو گویی که خط پرگار است تو یوسفی و من از غم اسیر زندانم عزیز من! تو بفرمای آخر این کار است؟ مرا به باغ و به گلزار حاجتی نبود مرا که یاد جمال تو باغ گلزار است اگر به هیچ نگیرم رواست شاخ نبات که لعل خسرو شیرین لبان شکر بار است بکن هر آن چه کنی بر من از جفاکاری که نازنین صنم دلربا، دل آزار است به محفلی که تویی چشم بر کف دگران حرارتم نبرد جام اگرچه سرشار است به خاک پای تو دادیم جان که تا گویند به راه دوست «وفایی» به جان وفادار است وفایی مهابادی