صفی علیشاه
بحر الحقایق
بخش ۲۷۴ - عبدالصمد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بود عبدالصمد بی اشتباهی خلایق را همه قصد و پناهی صمد زیرا که بر معنای قصد است جناب رفعتش مأوای قصد است بود بالطبع هر جنبنده معتاد که در وقت بلیاتش کند یاد بهر حاجت هر آن عبد از نیازی بیاد آرد که دارد کار سازی بیاد آرد که هستش مستعانی که نبود منفک از وی نیم آنی بعین آنکه او را نیست جائی نباشد خالی از وی ماسوائی بعین آنکه ناید در تصور بود هر ذره ئی از هستیش پر ابا آنکه نشانی نیست از وی توز و گوئی مکه مملو است هر شیی چنان نادیده اش خوانی دمادم که پنداری بود او کل عالم صمد پس سید و قصد و پناهست دگر لاجوف له بی اشتباه است بود یعنی بسیط او در حقیقت نه کز جوع و عطش شیئیست مصمت نباشد طفره در بود و دوامش در اوصاف کمالی دان تمامش نباشد سلب زو خیر و کمالی نه هم شبه و نظیرش در خصالی نه چون ممکن که او را جوف وجوعست باو هر نقص و فقدانی رجوع است صمد در هر کمالی اوست کامل مقدس از مخالف و از مقابل کسی کاو را دلیل معرفت کرد تجلی بروی این اسم و صفت کرد مگر عبدالصمد خوانند قومش بیکسانست بیداری و نومش نماید حق باو دفع بلیات ز امدادش شود ایصال خیرات شفیع او بهر اعطا ثوابست معین خلق در رفع عذابست به بیند حق ز چشم او دمادم بعنوان روببیت به عالم صفی علیشاه