صفی علیشاه
غزل ها
شمارهٔ ۵۶: گر عناصر سرگران کردند با من نوبتی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر عناصر سرگران کردند با من نوبتی ترک تن گویم کز ایشانم نباشد منتی روضه کو خاک آدم را بباد از دانه داد شایم آتش را گرش آبی نهم یا عزتی گفت دانائی چه سنگی قدرش از لعلست بیش گفتم آنکش مهر قدر افزا بتابد ساعتی فقر و شاهی هر دو در بازار عشق افسانه است چیست رطل آنجا که دریا را نباشد قیمتی کیش عشق از آن گزیدم تاکرام الکاتبین در قلم نارند نامم را بجرم و طاعتی بندگیرا بر خداوندی نیاری سر فرود آوری بر کف اگر دامان عالی همتی بی نشانی یک نشانست ار که داری خوی عشق نیست عاشق آنکی آید در نشان و نسبتی صفی علیشاه