صفی علیشاه
غزل ها
شمارهٔ ۳۰: از بهر قرار دل دیوانه خود باز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از بهر قرار دل دیوانه خود باز با زلف تو گیرم ز سرافسانه خود باز آواره بهر شهر چنانم که نبینم یک دوست که پرسم خبر از خانه خود باز بر باد مده کاه خود ای شیخ که بگرفت از خرمن رندان دل من دانه خود باز مستی که فتد بر گذر میکده در راه باشد که ندادند ره کاشانه خود باز سرمست چو بستم بتو پیمان ارادت پیمایم از آن باده به پیمانه خود باز هر چند که جان لایق جانان بجوی نیست جان دادم و دیدم رخ جانانه خود باز بر خیز صفی تا بگدائی بنشینیم در میکده از همت شاهانه خود باز صفی علیشاه