بلند اقبال
بخش سوم
بخش ۴۱ - شکایت از دوستانی ریائی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رفیقی ندیدم که باشد شفیق ز اکسیر نایاب تر شد رفیق تو راکیسه وکاسه تا پر بود سخن های تو خوشتر از در بود رفیقان همه یار غار تواند همه بنده خاکسار تواند چو گرددتهی این ز می آن ز زر نگیرنددیگر ز حالت خبر رفیقان خود را شناسی عیار بدانی که بوند بهر چه کار اگر خوار گردی وبی اعتبار همه یارهای تو گردند مار رفیقی که میگفت روحی فداک گزد آنچنانک که گردی هلاک مرا شب رفیقند شمع ولگن رفیقم به روزند رنج ومحن از اینخلق دوری خوش است ای عزیز همی تا توانی از ایشان گریز خوش آنکس که از مردم روزگار چو فرار از آتش نماید فرار رفیقی شفیق ار به دست آیدت به دست آنچه در دهر هست آیدت بلند اقبال