بلند اقبال
بخش سوم
بخش ۴۰ - فی التنبیه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رفیقان که هستند پیش توجمع چو پروانه هائی که بر دور شمع همه در پی اخذ مال تواند پی کندن پرو بال تواند تو راکاسه بینند تا پر می است بگویندت این از نژاد کی است تو راکیسه دانند تا پر زر است بگویندت این زاده قیصر است گرت کاسه وکیسه خالی شود به توحالت جمله حالی شود به تو آنکه میگفت هستم غلام تو را چون ببیند نگوید سلام ندیده است گوئی تو را تاکنون دلت را نماید ز غم غرق خون گر از درد وغم جان سلامت کنی نشینی و برخود ملامت کنی پشیمان شوی بس ز کردار خود ببینی چو بی مهری از یار خود رفیقی اگر هست سیم وزر است بجز سیم وزر جمله دردسر است رهاند تو را از غم احتیاج که بدهد به کارت زهر سر رواج بلند اقبال