بلند اقبال
بخش دوم - داستان گل و بلبل
بخش ۲۷ - استدعای تاک از گل برای بخشیدن جرم بلبل: به گل گفت تاک ای گل نازنین - که وام از تو بگرفته بو مشک چین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به گل گفت تاک ای گل نازنین که وام از تو بگرفته بو مشک چین توگفتی که بیرون روم ازچمن چمن راچه باک ار ندارد چو من ز روی تو نور گلستان بود چمن بی تو بدتر ز زندان بود روی گر به در از گلستان ما برون رفت خواهد زتن جان ما مرا آتش ای گل به خرمن مزن چو آتش زدی باز دامن مزن ز بلبل مباش اینهمه تنگدل که او خود پشیمان شده است وخجل اگر جرم او را ببخشی به من ببخشد تو را خالق ذوالمنن گر ازالتفات توممنون شوم بگویم که چون گردم وچون شوم سرتاک از افلاک خواهد گذشت پر از تاک گردد همه کوه ودشت کن آمرزش از حق طلب کاین نکوست که بخشنده جرم ها ای دل اوست به هر دم کنی گر هزاران گناه ببخشد کشی از ندامت چو آه بلند اقبال