بلند اقبال
بخش دوم - داستان گل و بلبل
بخش ۱۳ - غیبت کردن فاخته از گل پیش بلبل: به بلبل چنین گفت پس فاخته - که ای پیش گل جان ودل باخته
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به بلبل چنین گفت پس فاخته که ای پیش گل جان ودل باخته اگر چه حدیث از رسول خداست که غیبت گناهش بتر از زناست ولی با تو گویم زکردار گل نمایم خبردارت ازکار گل گل آن دلبر تو بسی بیوفاست دلش نیست صاف ار رخش باصفاست بسی هرزه گرد است وهر جائی است نه تشویش او را ز رسوائی است نمی باشد اندر پی ننگ ونام کندهمنشینی به هر خاص وعام برون میرو چون زگلزارها رود بهر گردش به بازارها به مستان ورندان شود همنشین نه پروا از آن باشدش نه از این یکی بوسدش دیگری بویدش ندانی که هر کس چه می گویدش گهی مجلس آرای رندان شود گهی هم گرفتار زندان شود غرض اینکه در خانه گر کس بود ز گوینده یک حرف هم بس بود بلند اقبال