بلند اقبال
بخش دوم - داستان گل و بلبل
بخش ۶ - مژده زاغ به بلبل از آمدن گل: چوگل خیمه زن گشت در صحن باغ - بر بلبل آمد پی مژده زاغ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چوگل خیمه زن گشت در صحن باغ بر بلبل آمد پی مژده زاغ بگفتمش بده مژده گل آمده گه عشرت وعیش ومل آمده نگفتم چنین بی قراری مکن نگفتم شب و روز زاری مکن نگفتم شود بدر روزی هلال نگفتم پس از هجر باشد وصال نگفتم که درد تو درمان شود نگفتم که گل زیب بستان شود نگفتم شب هجر گردد سحر مکش آه و افغان چنین از جگر نگفتم که با غم بسوز و بساز که گردد به رویت در عیش باز کنون دیدی آمد گل اندر چمن کن اینک برون از دل وجان محن بیا در چمن در بر گل نشین بیا دلبر نازنین را ببین بر گل نشین و به عشرت بکوش ز جام طرب باده عیش نوش خوش آن دم که یاری به یاری رسد به مقصود امیدواری رسد بلند اقبال