بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۵۰۷: ای دل به جان بکوش که اهل نظر شوی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای دل به جان بکوش که اهل نظر شوی یعنی که خون شوی وز چشمم به در شوی فرموده دوست نیست به دیوانگان حرج کن سعی تا ز زلف وی آشفته تر شوی گر عاشقی بعارض دلدار همچومن باید به پیش تیر ملامت سپر شوی هیچ از دهان دوست حکایت نمی کنم ترسم ازرازهای نهانی خبر شوی خون گشته ای دلا ونیی کامل العیار جا کن به زلف یار که تا مشک تر شوی چون وچرا مکن که چنین شد چنان نشد حکم است تامطیع قضا وقدر شوی نه تند شو نه ترش نما رو نه تلخ گو شیرین به کام تا که چو شهد وشکر شوی اقبال تو بلندشود همچو من اگر از خاک راه خوارتر وپست تر شوی بلند اقبال