بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۵۰۵: اگر در آینه روزی جمال خویش ببینی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر در آینه روزی جمال خویش ببینی زحال من شوی آگه به روز من بنشینی زهی به صنعت باری زماه فرق نداری جز این که اومه گردون بودتوماه زمینی نه آفتاب ونه نوری و نه پری و نه حوری نه آدمی نه فرشته هم آن تمام وهم اینی ندانمت به چه مانی که جان وجان جهانی نگیری ار به خطایم نگارخانه چینی چو پا به عشق نهادم دلی به دست تودادم بگوکجاست چه شد کو تو را که گفت امینی اگر که ناصر دین شه شود ز حال تو آگه که خصم دولت وجانی وشورملت ودینی کند سیاست وگوید که فتنه ای توبه ملکم بگو جواب چه گویی چو گویدت که چنینی بلند اقبال