بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۵۰۰: بت پرستی می کنم جا در کلیسا گر کنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بت پرستی می کنم جا در کلیسا گر کنی کعبه خواهد شد کلیسا منزل آنجا گر کنی از رخ زیبا ید بیضای موسی باشدت نی عجب از لب هم اعجزا مسیحا گر کنی زاهد از روز قیامت کی دیگر گوید سخن از قد وقامت قیامت را تو بر پا گر کنی غارت دل میکنی ناخورده می از چهر خویش چون کنی رخساره را گلگون ز صهبا گر کنی از طبیبان کی دگر منت کشم در روزگار از لبان خویش دردم را مداوا گر کنی خوی را ای دل به شمع عارضش پروانه کن نیستی در عاشقی مردان پروا گر کنی همچومن شاید بلند اقبال گردی در جهان ازجهان واله آن ترک تمنا گر کنی بلند اقبال