بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۴۷۷: گمان مکن که اگر بدکند کسی به کسی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گمان مکن که اگر بد کند کسی به کسی به روزگار نصیبش خوشی شود نفسی ز این و آن چو بری مال باش واقف حال که در ره تو به هر کوچه ای بود عسسی ببین به آتش سوزان چه کرد آب روان سزای آنکه بزد شعله ای به خار و خسی کند مثال مگس عنکبوتی او را صید چو عنکبوت کند صید اگر کسی مگسی یقین بدان که دهندش برات آزادی اگر کسی کند آزاد مرغی از قفسی بدون لا و نعم مقضی المرامش کن گر آورد به تو حاجت فقیر ملتمسی به هیچ کار تو را نیست دسترس پس از این برس به کار تو را تا که هست دسترسی خوشا به حالت آن کس که چون بلنداقبال کشد جفا و ندارد به جور کس هوسی بلند اقبال