بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۴۴۸: ای دوست که ترک دوستان کردی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای دوست که ترک دوستان کردی تاچندبه کام دشمنان گردی ازما ز چه بی گنه برنجیدی آخر ز چه بی سبب بیازردی هرگز لطفی به ما نفرمودی گاهی یادی ز ما نیاوردی از طره وخال خودپی صیدم افشاندی دانه دام گستردی گفتم دهن تو کونگفتی هیچ گفتا که مرا به هیچ بشمردی تو مونس جسم وراحت جانی تومرهم زخم و داروی دردی مهرت رود از دلم رود هر گاه شوری ز نمک ز زعفران زردی انکار مکن که از لب لعلت پیداست که خون عاشقان خوردی پیوسته به عشق تو دلم من چون آتش با گرمی آب با سردی برجور نگار ای بلند اقبال کردی غلط ار به جز وفا کردی کس در قدم نگار دلبندش گر جان ندهد بوی ز نامردی بلند اقبال