بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۴۳۹: کند زلف تو گاهی سرکشی گه می کند پستی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کند زلف تو گاهی سرکشی گه می کند پستی بودچشم تومست ومی کند زلف تو بدمستی دل ازدست چو توماهی کجا کی جان برد سالم کهگرماهی شود زلف تو او رامی کند شستی عجب بد عهد و بی مهری چومریخی ومه چهری به من عهدی که بستی بی سبب بهر چه بشکستی ز اشک وچهره دارم سیم و زر افزون تر از قارون دهم گر خرقه رهن باده نبود از تهی دستی به دل گفتم چه شد کاینسان بلند اقبال گردیدی بگفتا نیست کردم خویش را بگذشتم از هستی بلند اقبال