بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۴۱۵: مگومرا ز چه دلبر ز برجدا کرده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مگومرا ز چه دلبر ز برجدا کرده که هرچه کرده و زاین پس کندخدا کرده رسد به ساحل اگر کشتیت وگر شکند خدای کرده مفرما که ناخدا کرده به شکل شاه وگدا را بود چه فرق خداست که شاه را شه و درویش را گدا کرده فدای خاک رهش بادجان و دل ما را کسی که در ره او جان و دل فدا کرده ز خوبرو بد اگر سر زند نکوست مگو که جور و کین به من آن ترک بی وفا کرده برو طبیب ومده درد سر به من زاین بیش که دردهای مرا لعل او دوا کرده روا بود که چو من خوانیش بلند اقبال کس ار به حکم قضا خویش را رضاکرده بلند اقبال