بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۳۹۵: چشمم فتد در آینه گر برجمال تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشمم فتد در آینه گر برجمال تو شاید که درزمانه ببینم مثال تو بختم سیاه گشته و آشفته خاطرم این یک ز طره تو وآن یک زخال تو گفتی که قامتت چو کمان از چه گشته خم خم گشته است ز ابروی همچون هلال تو بیرون نمی رودز سر من هوای تو خالی نمی شود دل من از خیال تو برحال زار خسته دلان هیچ ننگری حیرانم از تکبر و جاه وجلال تو ای خواجه گر مرا به غلامی کنی قبول گه قنبر توگردم وگاهی بلال تو اقبال من ز بسکه بلنداست و ارجمند آخر شود نصیب دل من وصال تو بلند اقبال