بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۳۸۸: هر صفائی که دارد آن مه رو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر صفائی که دارد آن مه رو هست من را چون هستیم هست او هرکه همرنگ یار نیست بلی نیست عشقش به غیر رنگ وبو من وآن شوخ هردو خم داریم من قد از غم و آن صنم ابرو هر دو آشفته و پریشانیم من زمسکین دل او زمشکین مو من ودلدار هر دو می شکنیم من ز می تو به او رخ گیسو من و یاریم هر دو آتش باز من ز آه دل او زسوزان خو من واو هر دو دلبری داریم من زطبع روان واو از رو دلبر از چشم و من ز شیرین شعر هر دوهستیم فتنه وجادو هر دو هستیم بس بلند اقبال یار ازحسن ومن ز عشق او وه که اوبا من است ومن به سراغ قمری آسا همی زنم کوکو من پی جستجوی وغافل از این که بودجلوه گری وی از هر سو زندگانی به ذکر دوست بود ها به هر دم از آن زنم هی هو بلند اقبال