بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۳۷۷: هر که را بدخو است یار آگه بود از حال من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر که را بدخو است یار آگه بود از حال من دوزخی در قعر نار آگه بود ازحال من کس نداند چون بود حال دلم در زلف تو صعوه درکام مار آگه بوداز حال من بی می لعل لبت افتاده ام چون چشم تو هر که افتد درخمار آگه بود از حال من نه به غیر من تنی دارد خبر از جور تو نه کسی جز کردگار آگه بود از حال من شب زهجرانت نداند کس چه سانم تا به روز مرده شاید درمزار آگه بود از حال من دور ازگلزار رویت ای به رخ چون نوبهار در خزان باید هزار آگه بود از حال من از بلند اقبال از حالم چه می جوئی سراغ او کجا یک از هزار آگه بود ازحال من بلند اقبال