بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۳۶۸: در آئینه بر عارض خود نظر کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در آئینه بر عارض خود نظر کن دلت را ز حال دل ما خبر کن بزن شانه بر چین گیسوی مشکین چوچین فارس را هم پر ازمشک تر کن کندتیره دودش رخ مهر و مه را ز آه دل دردمندان حذر کن کس ار پای درحلقه عشق بنهد بگوئید اول بدوترک سرکن بودمنزل دلبر این دل که داری مده جا در اوآرزو را به درکن دلا چند می نالی از دردهجران بسوز وبساز وشبی را سحر کن سخن مختصر گویم ار وصل خواهی مدد از خداجو سخن مختصر کن به زاهد بگو پندم از عشق کم ده نصیحت بروبا قضا و قدر کن بلنداست اقبالت ای دل ولیکن رواز خاک ره خویش را پست تر کن بلند اقبال