بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۳۶۴: پیش شمع عارضش پروانه می باید شدن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پیش شمع عارضش پروانه می باید شدن سوختن را ز آتشش مردانه می بایدشدن خال جانان دانه است و زلف او دام بلا مبتلای دام از آن دانه می باید شدن در نظر آیدچوزنجیری مرا گیسوی دوست هستی ار عاقل دلا دیوانه می باید شدن تا مگر راهی به زلف آن صنم پیدا کنیم لاجرم دلریش تر از شانه می بایدشدن بعد مردن چون زخاک ما کندگل کوزه گر تا نهیمش لب به لب پیمانه می بایدشدن باده درجام وقدح ما راکفایت کی دهد بر سر خم جانب میخانه می باید شدن چون بلنداقبال تا تعمیر را قابل شویم از دل و جان سر به سر ویرانه می باید شدن بلند اقبال