بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۳۵۷: آگه نیی که بیتو شب و روز چون کنیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آگه نیی که بیتو شب و روز چون کنیم دل را کنیم خون وز چشمان برون کنیم جور وجفا هر آنچه توافزون کنی به ما ما با توطور مهر ووفا را فزون کنیم دیوانه راست جای به زنجیر زلف تو زنجیر گشته به که خیال جنون کنیم گفتی کنیم صبر وسکون در فراق تو طاقت دگر نمانده که صبر و سکون کنیم عشاق چهره از غم دل زرد کرده اند ما رخ ز خون دیده همی لاله گون کنیم ای دل به حیرتم که شکایت به هجر دوست از جورچرخ یاکه ز بخت زبون کنیم اقبال ما چوگشته بلنداز وصال دوست هر عشرتی که هست بیا تاکنون کنیم بلند اقبال