بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۳۵۴: ما ز گیسوی پریشانی تو آشفته تریم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما ز گیسوی پریشانی تو آشفته تریم زخیال لب چون لعل تو خونین جگریم نه ز خاکیم ونه از آب ونه از آتش وباد آدمی شکل ولیکن نه ز جنس بشریم آگه از عالم اسرار وخبر ازهمه کار لیک افتاده چومستان وز خودبی خبریم گنج قارون بر ما هست تلی خاکستر که ز اشک ورخ خودمعدن زروگهریم تلخ کامیم به کام همه هستیم چو زهر پای تا سر همه شوریم ولی نیشکریم دل ما دیده بسی دلبر وآمد برتو لوحش الله که چه صافی دل وصاحب نظریم همه گفتیم ولی ذکر بلند اقبال است ما چه نیکی طلبیم از توکه از بد بتریم بلند اقبال