بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۳۵۲: یک یار وفادار دراین شهر ندیدیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یک یار وفادار دراین شهر ندیدیم وز گلشن این دهر به جز خار نچیدیم از سفره این بزم به جز زهر نخوردیم وز ساغر این عیش به جز غم نچشیدیم دل کندزما یار ودل از یار نکندیم برید زما مهر وازاوما نبردیم هرکس که ستم کرد به ما ناله نکردیم دیدیم بدو پرده کس را ندردیدیم تا دیده ما دید ندیدیم به جز دوست جز قصه حسن رخش از کس نشنیدیم ای یار چه کردیم که کندی پرما را از بامتوبربام دگر کس نپریدیم ز اقبال بلندی که به ما داده خداوند جز بار بتان بار کسی را نکشیدیم بلند اقبال