بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۳۴۱: تا گدای درتوام شاهم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا گدای درتوام شاهم شاه را رشک آید از جاهم مهر وماهم مطیع فرمانند حرکتشان بود به دلخواهم بی خبر گر چه از خودم لیکن از بدونیک دهر آگاهم من خلیل نشسته درآذر یوسف اوفتاده درچاهم تن چوکاه است وجان چو دانه خوش است که جدا دانه گردد از کاهم بر رخم پرده از غبار تن است پرده چون از رخ افکنم ماهم گفتم ای دل ز رازهای نهان سخنی بازگو ز هر راهم گفت خامش مگر نمی دانی محرم خاص خلوت شاهم ای خوش آندم که چون بلنداقبال بنشینیم ما و اوباهم بلند اقبال