بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۳۳۷: همچو چشم آن صنم بی باده مستی می کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
همچو چشم آن صنم بی باده مستی می کنم چون دهانش نیستم دعوی هستی می کنم نیستم آگه که کافر یا مسلمانم ولی این قدر دانم که من دلبرپرستی می کنم خواست ترک چشم مست اوبرد دل از کفم زلفش از من بردوگفتا پیشدستی می کنم گر شوم ماهی روم درقعر دریاها فرو گویدم زلفش کجا جستی که شستی می کنم گر چه از عشق رخش هستم بلند اقبال لیک در رهش افتاده ام چون خاک پستی می کنم بلند اقبال