بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۳۰۱: لب لعل تو یاقوت است مرجان راست یاقوتم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
لب لعل تو یاقوت است مرجان راست یاقوتم که ازاوچهرمن شد کهربا گون اشک یاقوتم تو از گیسو اگر مانی به برج عقرب ومیزان مراهم منزل است از اشک چشمان دلو وخود حوتم شوم زنده کفن درم ز جا خیزم پس از مردن کسی ذکر ار کند نام تورا در پیش تابوتم ز غم سوزم چنان کز من نماندهیچ خاکستر که پیش آتش رویت به حراقی چو باروتم نکردم درجوانی چارده درددل خود را چه بر میآید از دستم که اکنون پیر فرتوتم به دل گفتم که پیدا نیستی هستی کجا گفتا که درچاه زنخدانش معلق همچو هاروتم بلند اقبال را گفتم که چونی از غمش گفتا که در دریای اشک دیده جا گردیده چون حوتم بلند اقبال