بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۲۶۲: ای تیر مژگان تورا جان ودل مسکین هدف
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای تیر مژگان تورا جان ودل مسکین هدف جان ودل ما عاقبت خواهدشد از عشقت تلف هر کس که مژگان تو را بیند به گردچشم تو گوید که چنگیز است این گردش سپاهی بسته صف می گفتمت سروی اگر می بود سیمین ساق او می خواندمت ماهی نبود ار ماه بر رویش کلف هر کس که بیند روی تو انگشت گیرد بردهان وآنکس که بیند چهر من هی ساید از غم کف به کف جانا به جانت آفرین بادا ز رب العالمین همچون تویکتای گوهری پرورده هرگز کی صدف از پوست پوشان توام وز حلقه گوشان توام گه درخروشم گه خموشافتاده درچنگت چودف ما را وجود از هست تو آشفته ایم ومست تو ای ماچو ذره توچومهر ای توچوقلزم ما چوکف اندر برآید دلبرم و آسوده گردد خاطرم گر کوکب اقبال من از نکبت آید درشرف از چشم وگیسویت رها گردد بلند اقبال کی اینش کشد از یک جهت آنش کشد از یک طرف بلند اقبال