بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۲۴۷: زلف تو چو دودآمد وچهر تو چوآتش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زلف تو چو دودآمد وچهر تو چوآتش و از آتش ودود تو دلم گشته مشوش جان ودلوهوش وخرد وصبر وتوانم می بود وربود از کف من خال توهر شش ماهی به رخ اما نبود ماه زره پوش سروی به قد اما نشود سروکمان کش بینی ودو ابرو ودوچشم تو برددل اسمی بود اعظم ز چپ وراست منقش زلف تومرا چون شده زنجیر غمی نیست دیوانه ام ار کرده ای از روی پریوش بر پیلتن اسب تو ببینم چو رخت را همچون شه شطرنج شوم کش به کشی کش مانند بلنداقبال الحق نتوان گفت در وصف رخ دوست کسی شعر چنین خوش بلند اقبال