بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۲۱۱: دوش ساقی پیشم آمد تاکه جام می دهد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوش ساقی پیشم آمد تاکه جام می دهد گفتم ار خواهی که من نوشم بگو تا وی دهد می حرام آمد ولی درکیش من گردد حلال جام می گیردچووی من هی خورم او هی دهد نائی امشب وه چه خوش از روی معنی نی زند هی بگو تا نی زندهم گوبه ساقی می دهد محو مطرب گشته ام الحق چه نیکوعارفی است می به نی ریزد که تا بر مرده جان از نی دهد گو به ساقی چون به دور ما رسد جام شراب بایدش باشدتسلسل تاکه پی در پی دهد یار را گفتم مرا بوسی ز لب انعام ده نوش خندی زدکه خواهم دادیا رب کی دهد می سزدانعام این شیرین غزل را پادشاه بر بلنداقبال شیراز وعراق و ری دهد بلند اقبال