بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۱۹۹: آن سرو قد به سیر گل و لاله میرود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن سرو قد به سیر گل و لاله میرود وز تاب می ز نسترنش ژاله می رود تا گل ز نسبت رخ تورنگ و بو گرفت زاین رشک داغ ها به دل لاله می رود حسن رخت فزون شده ازخط اگر چه ماه ناقص شود زنور چو در هاله می رود کس ترک می به پیروی زاهد ار کند چون سامری است کز پی گوساله می رود از باده دو ساله خوری گر سه چار جام یکباره از دلت غم صد ساله می رود ای دل وصال اگر طلبی روز وشب بنال کاری به پیش اگر رود از ناله می رود گر پیش شاهزاده رود این غزل ز من همچون شکر بود که به بنگاله می رود خوشتر بود ار عمر رود هر چه به سر زود عمری که به تلخی گذرد گوبگذر زود گر شب شب وصل است بگو روز نگردد دیر است شب هجر شود هر چه سحر زود جان کرده بتم قیمت بوسی ز لب ای دل جانی بده و بوسه ای از یار بخر زود جان کیست پیامی برد از من بر دلدار وآرد سوی من از بر دلدار خبر زود گفتی به نگاهی برم ازدست تودل را تا خون نشده است از غم هجر تو ببر زود نزدیک شد از هجر که جانم رود از تن جانی ز نو آید به تنم آئی اگر زود ای دل اگر اقبال بلند است تو را باز آن ترک سفر کرده بیاید ز سفر زود بلند اقبال