بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۱۸۱: ای دو زلفت پر خم وچین چون کمند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای دو زلفت پر خم وچین چون کمند درکمندت صد هزاران دل به بند دل شد آرام از لب وچشمت بلی رام گردد طفل از بادام وقند از گزند چشم بد پروا مدار چون رخت آتش بود خالت سپند چهره و زلف تو برکافور و مشک این تمسخر می کند آن ریشخند چون تنت هرگز به نرمی کس ندید پرنیانی یا حریری یا پرند نیست دزدی همچو زلفت معتبر نیست مستی همچوچشمت هوشمند کان به گنج عارضت شد پاسبان واین کشد هر لحظه صیدی درکمند نالم از هجر تو چون نی تا به کی جوشم از عشق توچون می تا به چند با بلنداقبال جور و کین مکن کز خداوند است اقبالش بلند بلند اقبال