بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۱۵۶: امروز عمر هم به فراق توشام شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
امروز عمر هم به فراق توشام شد درانتظار زندگی ما حرام شد ای ماه تا ز دیده من لایری شدی دل لامکان ودیده مرا لاینام شد مهر تو را ز خلق نهان داشتم ولی افشا ز دردهجر به خاط وبه عام شد چشمم گر از غم تونگرید عجب مدار کز بس گریست خون دل من تمام شد دید آن زمان که مرغ دلم زلف وخال تو رفت از برای دانه گرفتار دام شد جستم بهزلف تو دل گم گشته را زبس گاهی مثال دال وگهی شکل لام شد عنبر چودید زلف توفیروزه خط تو فیروزه ات کنیزک وعنبر غلام شد آخر بلنداقبال از وصل لعل تو اندر غزل سرائی شیرین کلام شد بلند اقبال