بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۱۵۴: عمر رفت و روزگار اندر فراقت صرف شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عمر رفت و روزگار اندر فراقت صرف شد از غم روی تو موی قیرگونم برف شد باز عمر ما که صرف دوری دلدار گشت عمر زاهدبین که محونحو وصرف صرف شد خون به چشمم می دهد هر دم که ریزد برکنار در غم عشقت عجب خونین دلم کم ظرف شد خط مشکینت به رخ تا سبز چون زنگار گشت اشک چشم من زحسرت سرخ چونشنگرف شد بردهر عضو من از دیدار رویت بهره ای جز لبم کز بوسه لعل لبت بی طرف شد نقطه موهوم ثابت بر بلنداقبال گشت تا دهانت آشکار اندر ادای حرف شد بلند اقبال