بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۱۴۶: عاشق رویتو راکاری به کفر ودین نباشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عاشق رویتو راکاری به کفر ودین نباشد رهرو کوی تو را راهی به آن واین نباشد گو بهخسرو شکر ار شیرین نباشد نیست شکر گر چه شکر هست شکر لب ولی شیرین نباشد همچوقدنازنینت سروی اندر باغ نبود همچوزلف پر زچینت مشکی اندرچین نباشد خود گرفتم سرو دارد همچو بالای توقدی لیکن اورا زلف مشکین وبر سیمین نباشد گر کسی بیند لب وقد ورخت را دیگر اورا حاجتی برکوثر وطوبی وحور العین نباشد چند می گوئی صبوری پیشه کن غمگین مکن دل نیست دل آن دل که عاشق باشد و غمگین نباشد گر کسی درعاشقی خواهدبلند اقبال گردد بایدش در پیش جانان شیوه جز تمکین نباشد بلند اقبال