بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۷: جان و دل گفتند جانان قیمت یک بوس کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جان و دل گفتند جانان قیمت یک بوس کرد من دل وجان دادمش آخر مرا مأیوس کرد هرکه بر رخسار دلبر زلفمشکین دید گفت پادشاه زنگ کی تسخیر ملک روس کرد خونش روش تر خویشتن را در روش از کبک ساخت جلوه گر خود را به خوبی خوشتر از طاووس کرد گر دلم در عاشقی دیوانه شد شادم که یار برد در زنجیر زلف پرخمش محبوس کرد آفرین ها بر دل من باد و بر تدبیر او شد پریشان تا به زلفش خویش را مأنوس کرد گفتمش روزی شود وصل توروزی یا شبی گفت می باید سؤال از جفر غافیطوس کرد چون به دوش آن صنم زنار گیسو دید دوش تا سحر دل در بر من ناله چون ناقوس کرد از لب دلبر مگر گرددعلاج درد ما ورنه هرگز کی تواند چاره جالینوس کرد چون بلنداقبال تا محرم شوی در بزم قدس بایدت شب تا سحرگه ذکر یا قدوس کرد بلند اقبال