بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۵: هجر یار از بس دل زار مرا پردرد کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هجر یار از بس دل زار مرا پردرد کرد اشک چشمم را چنین سرخ ورخم را زردکرد مرد را پروای مردن نیست اندر راه عشق مرد می باید به درد عشق و خود رامرد کرد سودمندم نیست گلقندم دهی چند ای طبیب باید از لعل لب دلبر علاج درد کرد کن علاج از نوشداروی لب لعلت مرا کانچه با من تیغ ابرویت نباید کردکرد غمگسار من نشد کس در زمان هجر تو غیر اشک دیده کز رخساره پاکم گرد کرد آتشین رخسارت اندر عشق دلگرمم نمود لیک لعل آبدارت کام من را سرد کرد از دل زار بلند اقبال گردد با خبر مهره هر کس که جا در ششدر اندر نرد کرد بلند اقبال